وقتی غم تو دل ادم تلنبار می شه ، وقتی ادم در حال انفجاره ، وقتی هی بغضشو با خنده ها و حرفای الکی قورت می ده ، وقتی هی چشماش پر و خـالی می شه ، وقتی یهو بـه یه گوشه ی نامعـلوم خیره می شه و بعد که بـه خودش می اد می بینه سه چار ساعتش همین جوری رفته ، وقتی همه ی ماهیچه ها شـو منقبض می کنه بلکـه دردی که تو تنش پیچیده اروم بگیره ، اون وقته که باید یکی باشه ، که بیاد ، که دستشو بذاره رو گردنـت و لباشـم بچسبونه به پیشونی سرد و رنگ پریدت و یه مدتی تو همـون حال بمونه . بعدش یهو ناغافلی بپره و بغلـت کنه و زیر گوشت هی حرفای قشنگ قشنگ بزنه . اخ که چه خوبه ، اخ که چقدر مزه می ده.........
چیه ؟ نکنه تو هم همچین کسی رو نداری ؟ عیبی نداره ، اگه نداری یه گوشه بشـین و اروم اروم دستـتو بکن لای موهات و با تار تارشون بازی کن . بعد چشماتو ببند و به یاد خـودت بیار که هیچ کـس تو دنیا تو رو به اندازه ی خودت دوست نداره . یاد خودت بیار که اگه کسی بتونه تو این دنیا بهت کمک کنه فقط خودت هستی .فقط فقط خودت . اونوقت اگر چه هنوز حالت بده ، اگر چه هنوز در حال انفجاری ،اما یهو خیلی قوی میشی .به طرزی عجیب و باور نکردنی .
مطمئن باش این روش خیلی خوب جواب می ده .خیلی خیلی خوب .اخه من هم همیشه همین روش رو امتحان می کنم .
نظرات 10 + ارسال نظر
اشکان شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1382 ساعت 03:27 ق.ظ

مریم عزیز ٬ قلمت شیواست و لحن کلامت دلنشین ٬ ای کاش لحظه ای از روزنه سرد و عبوست بیرون بیایی و کمی هم از آسمان آفتابی و شب های پر ستاره ات برایمان بگویی .

آرمین گیله مرد شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1382 ساعت 04:43 ق.ظ http://gilehmard.blogspot.com

سلام.
اگر تنها در این دنیا زندگی میکردیم روش شما را قبول میکردم.
و ما در دنیایی زندگی میکنیم که به اندازه کافی خودخواه داره و شما میگید همه خودخواه بشیم!؟

نه خودخواه نه
اما یک چیزی هست و اون اینکه چون به قول شما خودخواه زیاده پس کی حاضر میشه اون جوری که گفتم باشه؟

گوشه گیر شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1382 ساعت 05:04 ق.ظ http://www.gooshegir.blogspot.com

BABA BELAKHAREH YEKI PEIDA SHOD YE FEKRI BE HALE ADAMAYE TANHA BOKONEH

سوسکی شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1382 ساعت 06:42 ق.ظ http://sooski.blogsky.com

مریم گُلی
ممنون که سَری اومدی به سوسکنامه. میخوام بهت لینک بدم. :)

آدم نمیتونه از مردم ببُره!‌ از نیازش به دوست داشتن و دوست داشته شدن... اما نباید هم به امید مردم بمونه...

کَس نخوارد پُشتِ من
جُز ناخنِ انگشتِ من

بهاری باشی...

عم رضا شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1382 ساعت 09:29 ق.ظ http://amooreza.blogsky.com

وقتی که دردها / ازحسادت‌های حقیر / بر نمی‌گذرد / و پرسش‌ها همه/در محور روده‌ها است.../آری مرگ/ انتظاری خوف انگیز است ؛ / انتظاری / که بی‌رحمانه به طول می‌کشد.


باید به استقبال مرگ رفت اگر زنده‌گی‌مان در نوشتن است ورق‌ها را پاره کنیم وقلم‌ها را بشکنیم و برویم ویک گوشه بنشینیم و مثلا دست‌های‌مان را در موهای‌مان کنیم..


هراس من-باری- همه از مردن در سرزمینی‌ست / که مزد گورکن / از بهای آزادی‌ی آدمی / افزون باشد.

شبح شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1382 ساعت 10:13 ق.ظ http://www.shabah.org/weblog.html

مریم عزیز!
من برای تنهایی تو ناراحت نیستم! برای آن کسی که می‌توانست از هم‌جواری با این روح زیبا و لطیف لذت ببرد... متاسف‌ام. خوش‌بحال‌اش وقتی یافتی‌اش.
اگر خودت را عمیق و انسانی دوست داشته باشی تمام انسان‌ها را دوست خواهی داشت اما باز جای اون یکی خالیه! تو هم‌اینجور بدرخش حلقه‌یی که لایق این الماس باشد پیدا خواهد شد.

آبی شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1382 ساعت 01:31 ب.ظ http://blue.blogsky.com

سلام. من از دنیای بدون کودک میترسم.از دنیایی که فقط خودمان خودمان را دوست داشته باشیم.

مریخی شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1382 ساعت 03:42 ب.ظ http://merikhi.blogspot.com

از تبر می ترسم ... مخصوصا اگه خونی هم باشه...

سپینود یکشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1382 ساعت 12:09 ق.ظ http://www.saint.persianblog.com

سلام وممنون که به من سر زدی ... اومدم بازدید.... بیشتر بنویس تا بیشتر همدیگر رو بشناسیم... یا حق

زهرا سه‌شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 08:37 ب.ظ

baba in bar dige ma ram ba khodet bebar
mariam khili khshhal shodam
vali mariam jan bavar kon to zendegi lahzehaii pish miad ke har cheghadr ghavi bashi baz ja mimoni vali man ham didam ham tarif nabashe ha cheshidam va faghat khoda mitone bolandet kone man motmaenam to sher o adabiat mitoni khoda ro pida bokoni
shad bashi bye

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد